کارگران کلمبیایی قسمت چهارم

... تعیین کردند که اعضای جنبش پوستر های دعوت به اعتراض در مقابل پارلمان را بین مردم پخش کنند تا جمعیت زیادی به تجمع اعتراضی جلب شوند.
چندتا از پوستر ها را نیز به کارلس دادند ، با اینکه تاریخ تجمع با رای گیری در جلسه جنبش مشخص شده بود  ولی پوستر ها قبلا چاپ شده بودند و تاریخ و ساعت نیز روی آن ها درج شده بود ، این مسئله ذهن کارلس را سخت به خود درگیر کرده بود که نکند عده ای در پشت پرده مدیریت جنبش را در دست دارند چون قبلا در اطلاعاتی هم که به صورت شایعه پراکنی توسط دولت در بین کارگران پخش می شد گفته می شد که اتحاد جماهیر شوروی می خواهد در کلمبیا یک دولت چپ تاسیس کند.
او در فکر این مسئله بود ولی به رویش نیاورد ، در جلسه بعدی شعار هایی که باید سر داده میشد نیز مشخص شد و دیگر کم کم داشت روز اعتراض فرا می رسید
کارلس نشسته بر روی صندلی خود در مقابل پنجره ای قهوه ای را می نوشید و به درختانی که جلوی پنجره را پوشانده بودند نگاه می کرد ، صدای تیک تاک ساعت خانه او را به یاد نزدیک شدن روز اعتراض می انداخت

زمان گذشت...

روز اعتراض فرا رسیده بود ، از جنبش ، پرچم و لباس های قرمز رنگی را به کارگران داده بودند ، همچنین بنر های قرمز رنگی را با خط زرد نوشته بودند ، کارلس به خانه آرماندو در حاشیه شهر می رفت ، او لباس قرمزش را زیر کاپشن و شلواری سیاه رنگ پنهان کرده بود ، به خانه آرماندو رسید و آرماندو هم آماده بود ، آن دو با هم به سمت میدانی که پارلمان کلمبیا در آن قرار داشت حرکت کردند
جمعیت زیادی در جلوی پارلمان بود ولی همه طوری رفتار می کردند که گویا از جریان خبر ندارند ، انبوهی از پلیس ضد شورش هم در جلوی ساختمان پارلمان مثل سد ایستاده بودند
ساعت اعتراض فرا رسید ، چند نفر توجهشان را جلب کرد ، آنها از جنبش بودند و با زبان اشاره فهماندند که همه لباس های خود را آشکار کنند و به یکجا جمع شوند ، همه همین کار را کردند و صدای شعار هم از همه جا بلند شد ، ناگهان میدان جلوی پارلمان قرمز رنگ شده بود و حتی خیابان های منتهی به میدان هم پر بود ، بر خلاف انتظار پلیس به جمع هنوز مداخله نکرده بود
در میان هیاهوی اعتراض ناگهان صدایی کارلس و آرماندو را در جای خود میخ کوب کرد
صدای انفجار...

#ادامه_دارد

👤#یاشار_کرمی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کینه پناهی قسمت ششم

کینه پناهی فصل اول قسمت یازدهم